تعارض دلالیتعارض دلالی، تنافی میان دو یا چند دلیل در ناحیه دلالت را میگویند. ۱ - تعریفتعارض دلالی، مقابل تعارض سندی و به معنای تنافی میان دو یا چند دلیل در ناحیه دلالت است، در صورتی که جمع عرفی (جمع دلالی) بین آنها ممکن نباشد. ۲ - مثالمانند این که دلیلی بگوید: « نماز جمعه در عصر غیبت واجب است» و دلیل دیگر بگوید: «نماز جمعه در عصر غیبت حرام است»؛ که جمع عرفی میان آن دو دلیل امکان ندارد؛ یعنی نمیتوان یکی از آنها را قرینه دیگری به حساب آورد؛ به خلاف تعارض « عام و خاص » و « مطلق و مقید »؛ زیرا آنها با این که به حسب مدلول، تنافی ابتدایی دارند، ولی تعارض میان آنها مستقر نیست و جمع عرفی باعث از بین رفتن تنافی آنها میگردد. برای رفع تعارض دلالی در جایی که جمع عرفی ممکن نیست، به قواعد باب تعارض رجوع میشود. ۳ - نکتهمیان اصولیها اختلاف است که آیا در تعارض ادله، تنافی میان دو یا چند دلیل، در ناحیه دلالت است یا مدلول؛ برخی همانند مرحوم « آخوند خراسانی » بر این باورند که تنافی میان دو یا چند دلیل در ناحیه دلالت است، اما مشهور اصولیها معتقدند تعارض میان دو یا چند دلیل، در ناحیه مدلول میباشد. [۲]
کفایة الاصول، آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، ص۴۹۶.
[۳]
کفایة الاصول، فاضل لنکرانی، محمد، ج۶، ص۱۲۸.
[۴]
منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، جزایری، محمدجعفر، ج۸، ص (۱۶-۱۱).
[۵]
الوصول الی کفایة الاصول، شیرازی، محمد، ج۵، ص (۲۷۱-۲۷۰).
۴ - پانویس
۵ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۳۲۷، برگرفته از مقاله «تعارض دلالی». |